2777
2789

عمم اینا اومده بودن خونمون عید دیدنی 

مامانم رفته بود میوه بیاره

بعد عمم گفت ببخشید میخواستم قند بگیرم مغازه های سرخیابونتون  نداشت دیگه یه بسته نون شیرین گرفته بودن منم باز کردم گذاشتم جلوشون یهو خواهر کوچیکم اومد تو گوشم گفت به منم بده 

منم نمیدونم چرا یه لحظه گفتم میگه نون خشکست چیه 

اها نون شیرین میخوام 

اون لحظه قیافه عممم😐

شوهرش که زیرچشمی نگاه عمم میکرد 

خواهرممم که از خنده دلشو گرفته بود 

وایییی منم ریلکس اصن رو خودم نیاوردم چه غلطی کردم 

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

برای سلامتی وظهور آقا امام زمان میشه یه صلوات بفرستید🙏🥲ای کاش روزی برسه که تاپیک بزنم خدایا شکرت پزشکی قبول شدم و قطعا اون لحظه بهترین لحظه عمرم خواهد بود من هدفمو مشخص کردم پس از این به بعد به خودم قول میدم با تمام توانم سعیمو کنم تا بهش برسم  پس به امید روزای بهتر 💕😍ناشنوا باش وقتی دیگران از محال بودن آرزوهات سخن میگویند😊خدایا من به معجزه هایت ایمان دارم😍😘💕خدایا من  چیزی نمبینم چون آینده پنهان است ولی آسوده ام چون تورا میبینم😍وتوهمه چیزرا .....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792