واییییی پوست شیرودیدید؟ صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

عضویت: 1400/04/22

تعداد پست: 7145

اونا مگه نمرده بودن؟

نه منصور زنده بود

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق

1402/01/09

|

16:11

1 نفر لایک کرده اند ...

zahra23456789

عضویت: 1398/03/18

تعداد پست: 20136

اگه دلیلش فقط وابستگی منصور به داداشش بود که خیلی مسخره ست

بر چهره ی دلربای مهدی صلوات 💚اللهم عجل لولیک الفرج 🤲

1402/01/09

|

16:11

2 نفر لایک کرده اند ...

یاسمن_۷۵

عضویت: 1399/12/01

تعداد پست: 52080

نه منصور زنده بود

آهان مرسی

فقط 34 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1

5

10

15

20

25

30

35

40

شدی صاحب هر بند دلم 😍شدی روز و شبم ماه دلم 😍مهمون کوچولوی دلم خیلی خوش اومدی به زندگی مون🥺خدایا شکرت. خدایا خودت مواظب مسافر کوچولوم باش😍02/6/13 بیبی چکم مثبت شد😍. پسر کوچولو قشنگم داری داداش بزرگه میشی قربونت برم🥺🥺

1402/01/09

|

16:11

0 نفر لایک کرده اند ...

۰۰۱۰

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 45460

برادر عباس همون منصور

همون که تو مرز ترکیه بهشون تیر زدن اون دونفر؟

من یه زن خیلی خوشبختم تو روزهای خوب زندگیم هستم ولی منتظرخوشبختی بیشتر و روزهای بهترم.......

1402/01/09

|

16:11

0 نفر لایک کرده اند ...

پلنگمازندران

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/06

تعداد پست: 66

برادر عباس همون منصور

برادرصابر

1402/01/09

|

16:11

0 نفر لایک کرده اند ...

70baran72

عضویت: 1400/09/02

تعداد پست: 4987

برادر عباس همون منصور

عههههههههه یعنی کلا همه نقشه ها زیر سر این بود؟؟یا اینکه باز یه بالادستی داره؟

1402/01/09

|

16:11

0 نفر لایک کرده اند ...

پلنگمازندران

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/06

تعداد پست: 66

من دوستداشتم یه نفراشناباشه 😐مثلن صدرا یارضاپروانه

1402/01/09

|

16:12

1 نفر لایک کرده اند ...

باب_اسفنجیم

عضویت: 1400/04/22

تعداد پست: 7145

همون که تو مرز ترکیه بهشون تیر زدن اون دونفر؟

اره ولی یکیش زنده بود تیر نزده بودن خودش برادرش کشته بود

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق

1402/01/09

|

16:12

0 نفر لایک کرده اند ...

باب_اسفنجیم

عضویت: 1400/04/22

تعداد پست: 7145

عههههههههه یعنی کلا همه نقشه ها زیر سر این بود؟؟یا اینکه باز یه بالادستی داره؟

فعلا که تا الان زیر سر منصوره ممکنه قسمت بعد سورپرایز شیم

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق

1402/01/09

|

16:13

3 نفر لایک کرده اند ...

۰۰۱۰

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 45460

اره ولی یکیش زنده بود تیر نزده بودن خودش برادرش کشته بود

خب حالا چرا ساحل کشته چه دشمنی با اون نعیم داشته ؟

من یه زن خیلی خوشبختم تو روزهای خوب زندگیم هستم ولی منتظرخوشبختی بیشتر و روزهای بهترم.......

1402/01/09

|

16:13

0 نفر لایک کرده اند ...

باب_اسفنجیم

عضویت: 1400/04/22

تعداد پست: 7145

خب حالا چرا ساحل کشته چه دشمنی با اون نعیم داشته ؟

چون برادرش نعیم رو دوست داشت برادرش گفته بیا برگردیم نعیم بخاطر ما افتاده زندان دعواشون میشه می‌فهمه اینکار هارو کرده که نعیم بیفته زندان به برادرش میگه روانی اونم عصبی میشه برادرشو می‌کشه فکر می‌کنه همه چی تقصیر نعیمه میخواد از نعیم انتقام بگیره

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق

1402/01/09

|

16:15

0 نفر لایک کرده اند ...