بچه ها من هرروز میرم کتابخونه درس میخونم،،پایه یازدهم و رشتهام تجربیه،،دیشب مامانم اینا عموم اینارو دعوت کرده بودن،وقتی اومدن و خواستن برن خونشون دخترعموم ایناا،خیلی اسرار کردن ک باهاشون برم،،حالا باهاشون اومدم خونشون و خیلییی عذاب وجدان دارمم ک چرا نرفتم کتابخونهه،،یچیزی بگید از عذاب وجدانم کم شههه