خودم قشنگ ترین خاطرم واسه بچگیامه یادمه کوچولو که بودم دست در دست پدر و مادرم میرفتیم پارک و با کلی خنده بستنی میخوردیم این خیلی برام با ارزشه و حس خوبی بهم میده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ماهی ی بار همیشه میرفتیم یه جایی بود از طرف اداره شوهرخالم مث پارک
ساعت ۴ صبح حرکت میکردیم ۶ میرسیدیم
یادش بخیر
|•همون بگویاسی•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•| goftino.com/c/xJbnEE
بچه بودم میرفتیم مهمونی برگشتنی یا خودمو میزدم به خواب یا میگفتم خسته ام که بابام منو بغل کنه ... عشقی که پدرم بهم میورزید رو اصلا فراموش نمیکنم، همیشه باهاش بازار میرفتم برام لباس میخرید و بعدش میرفتیم بستنی فروشی یا جگرگی ... با مامانم خاطره ی اینچنینی ندارم و یادم نمیاد.
❤دنبالِ مردی نباش که موهاتُ ببافه ... مـردی رو بخواه که بتونی بدونِ ترس باهاش رویا ببافی ...مردی که بلد باشه برات لاک های رنگ و وارنگ بزنه خیلی جذابه ولی از اون جذاب تر مردیه که بتونه دنیاتُ، خوابهاتُ رنگی کنه ... مردهایِ زیادی بلدن درِ ماشین رو برات باز کنن اما مردایِ کمی هستن که بلد باشن گره هایِ کورِ اخم هاتُ، گرفتگیِ دلتُ باز کنن ... میشه کفشِ پاشنهدار پوشید و برایِ زمین نخـوردن به مردهایِ زیادی تکیه کرد اما مردی که تکیهگاهِ روزهایِ بی کسیات باشه و پناهِ بیپناهیات کجا و مردهایِ موقتیِ یه روزه و یک ماهه کجـا ... عزیزم مردهایِ زیادی هستنـد که بلدن با کارایِ جذاب سرِ ذوقت بیارن اما موقتی و زودگذرن ... جذابیتشون یه جایی ته میکشـه ... میدونی آخه آدما از یه جایی به بعد از خودشون نبودن، از خوب بودنهایِ الکی و اجباری خسته میشن ... اونوقته که یا میرن یا بد میشن ... اما مردهایِ واقعی اونهایی که بلـد نیستن خیلی کارایِ فوقالعاده انجام بدن ، همونا که میتونن امروزتُ بسازنُ فـرداتُ ، اومـدن که بمـونن ... اونایی که با تمامِ معمولی بودنشون، جـذابن و با همه یِ سادگیشون فوقالعاده ...این مـردا یه قلبِ صاف دارن که تقدیمت میکنن و "دوستت دارم"هاشون نفوذ میکنه تهِ تهِ روحت و عشق تهنشین میشه تو دلت ... اگه یکی از همینهارو داری، یه جایِ خوب تو دنیات قایمشون کنُ تا میتونی دوسشون داشته باش ... خدا تعداد محدودی ازشون ساخته و یه نمونهاشُ واسه تو کنار گذاشته ... از دستش نده❤
منم یادمه خودمو همیشه میزدم به خواب که پله هارو نرم بالا😂 چه زود گذشت...
اره واقعا یادش بخیر ...
❤دنبالِ مردی نباش که موهاتُ ببافه ... مـردی رو بخواه که بتونی بدونِ ترس باهاش رویا ببافی ...مردی که بلد باشه برات لاک های رنگ و وارنگ بزنه خیلی جذابه ولی از اون جذاب تر مردیه که بتونه دنیاتُ، خوابهاتُ رنگی کنه ... مردهایِ زیادی بلدن درِ ماشین رو برات باز کنن اما مردایِ کمی هستن که بلد باشن گره هایِ کورِ اخم هاتُ، گرفتگیِ دلتُ باز کنن ... میشه کفشِ پاشنهدار پوشید و برایِ زمین نخـوردن به مردهایِ زیادی تکیه کرد اما مردی که تکیهگاهِ روزهایِ بی کسیات باشه و پناهِ بیپناهیات کجا و مردهایِ موقتیِ یه روزه و یک ماهه کجـا ... عزیزم مردهایِ زیادی هستنـد که بلدن با کارایِ جذاب سرِ ذوقت بیارن اما موقتی و زودگذرن ... جذابیتشون یه جایی ته میکشـه ... میدونی آخه آدما از یه جایی به بعد از خودشون نبودن، از خوب بودنهایِ الکی و اجباری خسته میشن ... اونوقته که یا میرن یا بد میشن ... اما مردهایِ واقعی اونهایی که بلـد نیستن خیلی کارایِ فوقالعاده انجام بدن ، همونا که میتونن امروزتُ بسازنُ فـرداتُ ، اومـدن که بمـونن ... اونایی که با تمامِ معمولی بودنشون، جـذابن و با همه یِ سادگیشون فوقالعاده ...این مـردا یه قلبِ صاف دارن که تقدیمت میکنن و "دوستت دارم"هاشون نفوذ میکنه تهِ تهِ روحت و عشق تهنشین میشه تو دلت ... اگه یکی از همینهارو داری، یه جایِ خوب تو دنیات قایمشون کنُ تا میتونی دوسشون داشته باش ... خدا تعداد محدودی ازشون ساخته و یه نمونهاشُ واسه تو کنار گذاشته ... از دستش نده❤