آخ...الان یه ماهه مامانم پیشمه بعد از زایمانم...بنده خدا خب کمکمه...امااااا...بسیار پر توقع...ینیا هر کاری برا ما بکنه توقع مزد و اینا داره...حالا هرچی...والا همه زایمان میکنن میرن خونه ماماناشون...حالا ما ملاحظه میکنیم و خونه خودمون موندیم...بعد همش الان توقع داره شوهرم براش چیزی بیاره یا من هر چی میخرم برا اونم یه چیزی بخرم...یا هر چی تو خونه دارم یکمشو بدم به اون...خودمونم بدعادتش کردیم...والا منم کم نمی ذارم براش...اما همش توقع و انتظار...بیرون برم تا بگم چی میخای کلی چیزی میخاد که بعدم اگه بگم قابل نداره از خدا خاسته پولشم نمیده...منم هرچی رو نمیدم انگار نه انگار...بخدا درسته مادرمه نباید اینطوری بگم اما خسته شدم از کاراش...میز تلویزیون و دستگاه ست تاپ باکس رو دادم بهشون و به روی خودشون نیاوردن...و هزار تا چیز دیگه...اینم بگم ممکنه حقوقشون کمتر از ما باشه اما خب خرجشونم کمتره...بعدشم خونه خوب دارن...ماشین و زمینم دارن...اینارو گفتم باز قضاوت بی مورد نشه
سعدیا گفتی که مهر ش میرود از دل ولی...مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد