خاطرات سم مدرسه سوتی و معلم بامزه و اینا
خودم: کلاس دوم بودم یواشکی برای دوستام نقاشی دخترای خوشگل و اینا میکشیدم و پخششون میکردم😂😂
هیچی ندارم
زنگ تفریح ادای معلما رو در میاوردیم به من میگفتن شبیه معلم قرآن هستی منم میرفتم ادای اون بنده خدا رو در میاوردم
الان کجا پیداش کنم حلالیت بخوام🥴
صندلی معلم رو گذاشتیم لبه ی بلندی کلاس وقتی نشست پهن شد رو زمین بنده خدا🤦♀️
😂 لامصب ما یه بار ناظم اومد توی کلاسمون( راهنمایی بودیم) گفت شما خیلی تقلب میکنید🤬 بعد با عصبانیت زد به کمد کنار در کلاس و ی بطری آب با سر باز ریخت رو زمین وسط جلسه ی امتحان😂 و برگه ی چند نفر آبکشیده شد و خودش هم فرار کرد😂😐
یه دوست داشتم از سال قبلش مردودی بود
سر امتحان دلم سوخت برگه چک نویسم رو نصف کردم کل جوابا رو براش نوشتم بهش دادم
ناظم اومد گفت چرا چک نویست نصف هست منم ترسیده بودم رفت کل سالن امتحان و زیر دست بچه ها رو گشت نصفه منو پیدا کنه تا خود ظهر داشت میگشت
دوستم گفت جوابا رو نوشته و چک نویس رو خورده😕😕
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
