بچه ها یک خاطره سمی از امسال عید یا سال‌های قبل بگید تا سحر دورهم باشیم
سم فقط خودم
گفتین لایک کنین
روز اول عید دور هم بودیم کل خانواده با عروسا و دامادها
بعد داداشم گفت شب سرم شلوغ بود😊
منم گفتم نصفه شبی چکار میکردی ک سرت شلوغ بود😉
زن داداشم رنگش پرید داداشم سرش پایین
بعد خواهرم پاشد رفت جو سنگین شد🤔
نگاه ب اون یکی زن داداشم گردم دیدم داره اشاره میکنه🤨
وااااای بعد خودم فهمیدم چی گفتم😶🥴🥴🥴
خود من امشب رفتم توی اتاق، اتاق هم تاریک بود کلی گله کردم به شوهرم که زیرلحاف بود که آره چرا فلان کارو کردی چرا فلان کارو نکردی تهش گفتم حداقل یه بوسم بکن
یهو پدرشوهرم گفت باباجان فلانی(شوهرم) هنوز نیومده از بیرون من تنها اومدم خسته بودم گفتم یکم اینجا بخوابم
(عید خونه مادربزرگ شوهرم شهرستانیم)
فقط گفتم ا باشه شب بخیر و مثل جت از اتاق زدم بیرون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
