عزیزم زندگی واقعی خیلی جدیتر از اون چیزیه ک ما تو تصوراتمونه ....
تو تصورات ما اینقدر پر از حسه خوب و عاشقانست ک یک لحظش واسه یه عمر خوش میگذره
ولی زندگی واقعی همونجور ک خودت داخلشی اینجور نیس .... یه هو وسط رابطه هم ممکنه بچت بیدار بشه و تو مجبور بشی بری به بچه برسی و همسرت از فرط خستگی و توی ذوقش خوددن خواب بره و فرداشم بره سر کار(چون مجبوره )
ولی زندگی واقعی حتی بعد از یه مهمونی عالی یا تولدی ک کلی ذوق سفره چیدنش و تدارکش داشتی هم ممکنه بر عکس تصورت ک الان نوبت ی معاشقه رمانتیکه ،یه دعوای بزرگی بین خودت و همسرت انفاق بیافته ک نمونش تو عُمرتم ندیدی ....
یا ب قول خودت روز مادر انتظار با خاطره خوب داری ولی میخوره تو ذوقت ....
حق داری ناراحت بشی ؛ولی حق نداری اونقدر ناراحت بشی ک ب افسرگیت خطم بشه .
حق داری ب خاطر بالا پایینیای زندگی ؛افسرده بشی ولی حق نداری تو افسردگی بمونی ..... تو باید دلیل حال خوبت باشی .... هیچی مهمتر از خودت وجود نداره ..
راستش خیلی از افردای ک دور و اطراف خودمون میبینیم دارن تظاهر ب خوشبختی میکنن ؛حتی اونایی ک شوهرشون مث شوهر تو نیس و برعکسش ؛تو جمع تماما قربون صدقه همسرش میره و از نکار همسرش جم نمیخوره و دایم با هم تو جمع میخندن ،تو خبر نداری از دلشون .. تو نمیدونی از باطنشون ....
چند نفر بیارم برات ک توی جمع همسرشون همون رفتارهای داره ک تو آرزوته همسرت با تو داشته باشه ولی ؛ولی ارزوشونه ،همسرشون مث همسر تو چشم پاک بود یا ب مسولیت پذیری همسر تو بود؟