خیلی بداخلاقی میکنه باهام یکسال و نیم هست باباش فوت شده انگار من مقصر بودم من بچه 5ساله دارم توقع داره ازم همش برم سرخاک چندبار که رفتن مجبور شدم بچمو هم ببرم انقدر روحیه بچه بهم ریخته بود مشاور گفت باید از این جریان دور نگهش داری ولی شوهرم همش ازم توقع بیجا داره هیچ دلخوشی از خانواده شوهرم ندارم حتی یه ارث بهشون رسید مادرشوهرم داد اون پسر دیگش در صورتی که همسر منم نیاز داشت ولی خودش پا پس کشید گفتم مادرت اگه خیلی هواتو داشت یه کمکت میکرد واسه این حرفم الان چند ماه باهام سرسنگینه منم به مامانش کم محلی میکنم و شوهرمم به من کم محلی میکنه دیگه خسته شدم
خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر تو سر بر بالین گذاشتم بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغازش کردم بابت لحظات شادی که به یاد تو نبـــــودم بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم بابت هر گره که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم بابت همه گناهانی که مرتکب شده ام و همه گناهانی که بعدامرتکب میشوم مرا ببخش و گنهانم را به نیکی تبدیل فرما ای کریم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
ببین ارث ومیراثشونو ول کن فقط به اجبار نرو سرخاک وظیفت نیست اصلا من بابام فوت کرده سالی یکبار یادوبار میرم چه توقعی داره ازت.دعوانکن ولی کاری که دوست داری بکن
انقدر زندگی رو برام تلخ کرده بهش میگم این زندگی تا کی باید اینجور باشه میگه چند سال دیگه صبر کن بچه بزرگ بشه بعد برو پی زندگیت یا هر شب دعا کن من بمیرم
با بی محلی چیزی درست نمیشه سعی کن وقتی همسرت آرومه منطقی و آروم حرفت رو بزنی و دلیل ناراحتیت رو بهش بگی و شاید چون پدرش رو از دست داده اوضاع روحیش خوب نباشه سعی کن همدمش باشی