ما خانما همیشه ب دوستی و تفریح نیاز داشتبم خانمای اطرافمون هم کا مثل خودمون محدودن حالا ی یرار استخر به زور نیذاریم ازطرفی ی نیاز عشق و حال دسته جمعی و واقعا ببهشیدا یک دوست واقعا لازمه براادم انگاری. البته شاید اشتباه میکنم ولی من نیاز خودمو میگم شوهرم اصلا احساس دوستی باهاش ندارم. اغلبم خرفامون تداخل داره فکرش پی کارو بارشه و واقعا نمیتونه جای یک دوست رو پرکنه ، بازم میگم شاید خوشتون نیاد حرفای من
ولی من ب یک گروه دوستی مختلط احتباج دارم کسایی که کنارشون بی محابا خرف بزنم گله کنم از زمین و زمان بگم و هیجان داشته باشم کسی که بهش تعهدی نداشته باشم و موقع خرف زدن سر یک موصوع کوچک اخرش به دعوا ختم تشه با شوهرم اصلا مثل لال میریم میایم کمبود بزرگی دارم بخدا من دوستای زن زیادی داشتم اما اونا هم مشکلات خودشونو دارن و تنها درد و مرض
خب اخه جیکار کنم والا توهین نکنیدا من اصلا شوهرم خس دوستی بهم نمیده مشکلات زیادی با خانوادش دارم خودش اهل زندگیه اما وابسته به مادرشه یک دیوار بین منو شوهرمه