ده ساله مادرم فوت کرده بابام دو ساله زن گرفته الان بعد از هشت ماه عید یک هفته آمدم خونه بابام.زن بابام اصلا کار نمیکنه خودم میپزم میشورم .کلا وقتی من نیستم کار نمیکنه بعد از عقد فهمیدیم یکم شیرینه بابام همش از بیرون غدا میگیره.خود بابامم کارای خونرو میکنه.حالا من چند روز میمونم واسم مهم نیست.چون بابام تاوان داره میبینه چون خیلی مامانمو اذیت کرد و قدرشو ندونست .الان خیلی سخته میام باید همه کارارو کنم بعد جلو اونم بزارم بپزم .ناراحتیه من بیشتر به خاطر شوهرم هست