۵ ماهه عقد کردم. همسرم به گفته خودش خیلییی به روابط خانوادگی شون اهمیت میده و صمیمیت براش مهمه.
برخلاف میلم مجبور شدم به مامان و خواهرش ؛ مامان و آبجی بگم. زیر ذره بین هستم که هر سری با مادر
و خواهرش دست میدم یا نه یا چقدر صمیمی هستم باهاشون.
سر چهارشنبه سوری فقط برای اینکه با مادرشوهر و جاریها دست ندادم موقع احوال پرسی یه داستانی درست کرد که نگو 🥲🥲
الان اصل کاری رو مینویسم که چه عیدی شد برام
قبلا تایپ کردم