سلام خانما من و مادرشوهردوسال تو یه خونه ایم. حریم شخصی ندارم. روز اول عیدم اوقات تلخی و دعواداشتم. دلم میخادفرارکنم. حالا شوهرم دیشب رفته دوتامانتو وشال و لباس خریده. چکارکنم دست از سرمون بردارن. مادرشوهرم ناشنواولی زبون تیزی داره. خستم. دلم میخادفرارکنم. سرچیزای الکی سروصدامیکنه. دیروز هرچی تودلم بوو به دخترش گفتم که خستم کردید. دوس دارم دیگه خونش نرم
خونه دوطبقه. مابالاییم اون پایین
خوب کمتر برو پیششون اگه می تونی بهشون محبت گن بازم اگر اذیت میکنن سعی کن فقط احترام نگه داری تحمل کن تا اوضاعتون بهتر بشه شوهرت بتونه خونه جدا بگیره
انشالله خدا جوابش بده. زیون عین نیش مارشم کوتاه کن. ما انقدر سختی کشیدیم. شوهرخرمن خونه ساخت ننش راحت باشه مارو انداخت تو چاه خلا. خدا از سر تقصیراتش بگذره. من که نمیگذرم. توخونه خودم باید غرغر بشنوم.
این ناشنواکه هست کاش لال هم بود اینم شانس مایه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
