دوساله هیچ جا نرفتم چشام هیچکسو ندیده فقط شاید هر ۴،۵ ماهی خاله ای دایی یکیو دیده باشم دیگه پوسیدم از بس موندم تو اتاقم کم کم دارم افسرده میشم هر چن روز یه بار میشینم گریه میکنم الان سال اولیه که پشت کنکورم دیگه حالم بهم میخوره از خودم نمیدونم دیگه چیکار کنم که خلاص شم از کنکور امسال باید برم دیگه خودمم نمیتونم یک سال دیگه بمونم پشت کنکور از یه طرف باید حتما دولتی قبول شم که تو این زمان احتمالش شاید کم باشع(دهمو کامل خوندم بقیشم یچیزایی بلدم صفر صفر نیستم) آزادم که مخارجش خیلیی زیاده
از اون طرفم پسر عممو خبرشو میشنوم که مث چی میخونه اونم همسن خودمه
دختر یکی از اقوام نزدیکم اونم سال دیگه کنکور داره که اونم مث چی داره میخونه اگه امسال قبول نشم میفته با من که نمیخام اینجور شه
همینو میبینم دوس دارم بشینم گریه کنم هر روز بیرونه یا خرید میکنه یا گشت و گذار درسم خیلی خوبه بعد منه بدبخت افتادم تو یه چهار دیواری نه با کسی ارتباط دارم نه درسمو درست میخونم واقعا خسته شدم
چیکار کنم که خلاص شم از این زندگی سگی نجات پیدا کنم یه راه بگید چجور دولتی قبول شم🤦♀️