امشب عروسی داشتیم
نتونستم برم حال روحی مساعدی نداشتم
ارایشگام رفتم ولی اومدم خونه همرو شستم..
مادرشوهرم اینا اومده بودن هی بهم میگفت اشکال نداره پاشو بیا
شوهرم بلند گفت ولش کن اینو خدا زده بیا بریم
دلم گرفته به شدت
وای در این حد ینی؟
شوهرت رفت؟؟
میرفتی خوب چرانرفتی
وا چرا آخه
خب تو ک تا ارایشگاهتم رفتی و حاضر بودی چیشد تصمیم گرفتی نری؟؟ چ اتفاقی افتاد
خب چرا نرفتی
اشکال نداره غصه نخور
شوهرا چه نادون شدن
ببخشیدا، شوهرت نفهم و بی غیرته
🤦♀️
فکر کنم همسرت از سر عصبانیت این و گفته
قران بخون دلت آروم میشه
تنها چیزی ک به ذهنم اومد از دست دادن عزیزه ک باهاش کنار نیومدی انشاالله که اشتباه فکر کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
