ما تو همسایگی مون یه پسری بود که باهم همکلاس بودیم ...
گاهی بخاطر قرض گرفتن کتاب و سوال کردن میومد خونمون ...
کم کم نفهمیدم چی شد بهش وابسته شدم 😐
حتی یه بارم داشتم میرفتم خرید اون تو کوچه بود فهمید
کنار خیابان وایستاد و از دور نگام میکرد
من دیدمش اما مستقیم نگاش نکردم یعنی روم نشد
اونم بهم حس داشت اما
بعد از مدتی من ترک تحصیل کردم و بعد به دلایلی ماجرامون تموم شد
هنوزم از فکرش بیرون نمیرم و هی پروفایلشو چک میکنم(شمارشو یواشکی گیر آوردم اما هیچوقت بهش پیام ندادم)
حتی تو فکر اینم که در آینده اسمشو بذارم رو بچم 🙂🥺
یکی راه حلی بده
چطور از فکرش درام؟؟
اگر ازدواج کنم و شخص جدید وارد زندگیم بشه ممکنه مشکل حل بشه نه؟؟