سلام من ۱۹ سالمه
خانواده خیلی سخت گیری دارم طوری که میگن هر جا میری بایدچادر بپوشی
من واقعا دلم نمبخواد چادر بپوشم با این کارهاشون منو از دین زده کردن هر وقت تو خیابون یه دختر کوچیک میبینم ک چادر پوشیده دلم براش میسوزه میگم اخر عاقبت این بدبختم مثل منه
تاحالا نزاشتن تنهایی بیرون برم حتی یه کافه ساده هم با دوستام نرفتم تاحالا نه یکی از دوستام اومده خونمون و نه گذاشتن من برم خونه کسی با هیچ کدوم از فامیلامون ارتباط نداریم
وقتی مدرسه میرفتم حتی نمیزاشتن تا سر کوچه تنها برم و به سرویسم میگفتن اینو دم در پیاده کن با اینکه واقعا کوچمون تنگ بود ک یه ماشین هر روز بخواد دور بزنه تا سر کوچه هم راهی نبود و تا دم در هم ک میرفتم صبح هو باهام میومدن
این درحالیه که من اصلا بچه ای نبودم که بخواد گند بالا بیاره که بگن اره این خرابه باید مواظبش باشیم و اینا من تاحالا با یه پسر حتی دوستم نبودم
ولی خیلی اذیتم میکنن
خیلی وقتا خیلی دلم میگیره و احساس تنهایی میکنم همیشه میخواستم کاش هیچ وقت وجود نداشتم اصلا به دنیا نیومده بودم