سلام
بچه ها دیگه خسته شدم تحمل شرایط برام سخت شده تو رو خدا راهکار بدین
الان 6 ماهه دایی شوهرم با ما زندگی میکنه اخه تو شهر ما سر کاره
من نمیدونم چجوری بهش بگم ناراضی ام از این وضعیت شوهرمم میگه من روم نمیشه بهش بگم بره
اخه جالب اینجاس که 4 تا خواهراش هم اینجان ولی خونه اونا نمیره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببینید به نظرم گور پدر خانواده شوهر چند سال سرمون بلا اوردن پرویی کردن بسه من بی احترامی نمیکنم اما یاد گرفتم به خاطر خودم زندگی کنم کسی هم حرف زد با خنده جوابش رو بدم تو دلم نمونه بعد غرش رو سر شوهرم بزنم
عزیزم هم به مادر شوهرت بگو هم به برادر شوهرت هم رو شوهرت کار کن,اصلا هم به فکر ناراحتی دایی جان نباش چون چند سال دیگه زن گرفت میبینی چه جوری هوای زنش رو داره
وای وای آدم اگه بخواد عمیق به مسئله فکر کنه، دور از جونتون رسما خل میشه! این دایی جان اول که به خونه خواهراش میرسه ، دیگه کی نزدیک تر از خواهر، بعدشم در درجه دوم باید بره خونه دخترخواهراش که اونجام محرمه، دیگت گزینه آخر خونه شماست! چقدر بعضی آدما حق به جانب و بی ملاحظه اند!!!