بعد از ۱۴ سال راحت شدم از رفتن خانه خانواده همسرم که مجبورم میکرد دو هفته اونجا بمونم...قرارمون شد من برای دید و بازدید و ادای احترام سه روز برم اونجا و برگردم تهران...نشستم باهاش حرف زدم که من نیام بهتره، بی احترامی کمتره و احترام ها حفظ میشه(پارسال دعوای خیلی بدی مادرشوهرم با من کرد و شبش پدر شوهرم سکته کرد که انداختن سر من)..الان میگه چجوری بدون من ۹ روز سر میکنی؟تنهایی میخای چکار کنی؟تو دلم گفتم خانواده تو اونها هستن نه من که یا به زور منو میبری اونجا یا میری میچسبی به اونا منو ول میکنی...امسال تا آخرش با پسرم اونجا میمونن...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.
بیخیال تو هم ۱۴ روز برا خودت ریلکسسس کن بدون کار و بچه داری و آشپزی لذت ببر. کارای مورد علاقتو انجام بده، با خانواده و دوستات وقت بگذرون. شوهرتم بالاخره خانوادشن دیگه. اگه یه شهر دیگن و دیر به دیر میبینشون خب حق داره دیگه.
لطفا به خاطر خودتون هم که شده به نظر من و بقیه اکتفا نکنید ما خدا نیستیم همگی ممکنه اشتباه کنیم🧡/تایپ شخصیت INTP/ چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم....مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم...طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری...خود را کشتم و درمان خود کردم/ چون نهالی سُست میلرزد روحم از سرمای تنهایی میخزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمیبخشی عشق،ای خورشید یخ بسته سینهام صحرای نومیدیست خستهام، از عشق هم خسته../ خدایا شکرت ولی کاش انقد زود نعمتاتو از من بی لیاقت نگیری :)