من یه خانم متاهل ۳۶ ساله هستم با دوتا بچه گل.و شوهرمم واقعا دوست دارم.قدیما منو پسرخاله که قم زندگی میکنن همدیگه رو میخواستیم که نشد و اون بی وفایی کرد.البته خانوادش هم بی تقصیر نبودن.و بابام و شوهرخالم ۱۵ ساله قهرن و رفت و امد نداریم.و پسر خالم هنوز مجرده.بگذریم.
دیشب خواب دیدم که خونه خالم قم هستیم و من چادریم.و یهو پسر خالم اومد تو اتاق و کلی گریه کرد که پشیمونه و ... ویک زنجیر و پلاک که نگین نداشت و پلاکش تو خالی بود انداخت گردنم گه دیگه نمیزارم بری. و یه پلاک آن یکاد از قبل تو گردنم بود که نمیدونم از کجا تو گردنم بوده.بعد بلند شدم گفتم میخوام برم حرم و اومدم بیرون و از خواب بیدار شدم. و تقریبا بعد از اذان صبح بود.من اصلا اصلا بهش فکر نمیکنم.
چرا هر از گاهی خوابشو میبینم