ازتون کمک میخوام لطفا راهنمایی کنید
من از شانس بدم بچه ی طلاقم و با پدرم زندگی میکنم و نا مادری دارم که همش تو کارام دخالت میکنه و تو همه چیز سرک میکشه و به رابطه من و پدرم هم حسودی میکنه من و پدرم خیلی باهم رفیقیم و هر وقت من پیش بابام میشینم فرداش دعوا راه میندازه چندبار تا حالا به پدرم گفتم و پدرم بهش تذکر داده ولی کار خودش رو میکنه و اینم بگم که مادرم هم نیست که بخوام با اون زندگی کنم و کسی رو هم ندارم که بخوام برم پیشش ومن الان دو دلم بین این که ازدواج کنم یا این که برم تهران درس بخونم من ارزو های زیادی دارم واسه ایندم ولی خب وقتی این چیزا رو میبینم دلم میخواد ازدواج کنم و این که سنمم کمه ۲۰ سالمه
یه روز میگم ازدواج یه روز میگم درس دیگه واقعا خسته شدم خواهش میکنم کمکم کنید