واقعا خسته شدم هر کاری میکنیم پنهانی ،طلا خریدنمون پنهانی ماشین عوض نمیکنیم چون مردم میبینن،خونه خریدیم اما نباید کسی بیاد خونمون،باور کنید حتی مسافرت و تفریحاتمون هم پنهانی هست.من با دوستام دورهمی داریم اما چون چندتا النگو جدید خریده بودم تا چند روز عذاب وجدان داشتم که اونا شاید نتونن بخرن.اخه قربونش خدا برم این همه نعمت آفریده چرا ما نمیتوانیم راحت استفاده کنیم و لذت ببریم.پول ماشین خوب داشتیم و به خاطر مردم نخریدیم والان هم قیمتش سربه فلک کشیده.دارم دیوونه میشم از این همه فکر و خیال و عذاب وجدان
خدارو شکر که لایق دوباره ی مادر شدن شدم😍سلامتی تو راهی مهمتر از جنسیتش بود.💞ولی اینکه خدا هوایم رو داشت هم دخترمو بهم داد هم اکنون پسرمو💞همسرم میشنیه کنار م و میگه میخام پیراهن دکمه دار تنش کنم آستینهاشو بالا بزنم 😍😍غرطیش کنم😃😃خدایا شکرت که همسرم پسر دار شد😍عاشق ذوق تو چشم هاش وقتی از پسرمون حرف میزنه😍😍ولی مدام تاکید میکنه صد تا بچه بیاری هبچکس برام دخترم نمیشه💞برام دعا کنید این دوران بسلامت رد بشه💞😍
ما هم مقابل بعضی از اعضای خانوادمون اینجوری هستیم چون ناچاریم انقدر که اوقات تلخی میکنن ، ادم دلش میخواد راحت بچرخه اما پدر ادنو با اخم و تخمشون در میان اگه بفهمن