۱. بچه بودم خونه ی پدربزرگم بودم کمکشون میکردم کلی مهمون داشتن یکی گفت ۱ لیوان اب میاری منم ۱ لیوان برداشتم و بردم اصلا توی لیوانه هم چک نکردم یهو بنده خدا صدای بابابزرگم زد گفت دندون مصنوعی داخله لیوانه من مرده بودم از خنده مامان بزرگم انقد زد تو صورتش دیگه از اون به بعد توقعی از من نداشتن🤣
۲.همیشه واسه روبوسی میمونم ۲ تا بوس کنم یا ۳ تا
۳. پارسال مهمون داشتم بچه خواهرم خونمون بود شوهرم بهش گفت مهمونا که رفتن میریم بیرون شام پیتزا میخوریم فقط قول بده اذیت نکنی و آروم بشینی دختر خواهرمم قول داد و تمام مدت آروم نشسته بود 😁آجیل و میوه و شیرینی هاشونو خوردن و نشسته بودن مهمونا یهو بچه خواهرم گفت میوه هاتونم بخورین لطفا همه گفتن وای چه دختر با ادبی و .... میوه هارو خوردن یهو دختر خواهرم به شوهرم گفت دایی پاشو لباسات و بپوش میوه هاشونم خوردن الان میرن دیگه 🤣من سریع شاکتش کردم باز نشست یکم گذشت گفت همه چی خوردین برین دیگه ما کار داریم خب چرا انقد میشینید بعدم رفت به همه شون دست داد و خداحافظی کرد 🤣🤣آبرومون رفت