2777
2789
عنوان

فرق بین عروس ها

829 بازدید | 20 پست

سلام دوستان مادرشوهرم سه تا پسر داره پسر اولش عروسی مه خیلی دوست داشت و همیشه فرق میزاشت بین منو اون را طلاق داد و...یکی دیگه را گرفت که کلا هانواده اش تردش کردن اون پسر را الان من موندمو و یک جاری  ولی همچنان باز عروس تازه که اومده البته دوساله اومده باز فرق میزاره مثلا من الان باردارم ولی تو این شش ماه یه غذا درست نکرده واسم بفرسته و من اگه برم خونشون فوری میگه زنگ بزنم اون جاریمم بیاد ولی هر دفعه اون میره یه کلام به من نمیگه برم ،دوستان خیلی ناراحت و متاسفانه نمیتونم حرف دلمو بهش بزنم که چرا اینکار را میکنه در ضمن من دوتا بچه دیگه دارم کلا مادرشوهرم الان دوتا نوه داره و دوتا عروس 

در طول هفته صبحا میره سر کار از ساعت ۱۰تا۱۲:۳۰اونم به خواست خودش و در طول هفته ما را پذیرا نیست اواخر هفته ام از بس که میگه حال ندارم اپم میگه نرم خونشون بهتره من نزدیک دوماهه حتی یکسر هم نرفتم خونشون البته اونا را دعوت کردم خونمون ولی هرموقع زنگ میزدم و احساس میکرد میخوام برم خونشون فوری میگه اره امروز اصلا حال ندارم خب مسلما منم نمیرم خونشون

چرا انقد همه چیو بزرگ میکنین من خودم داداشم ازدواج کرده از اول خودم نه به زن داداشم زنگ میزدم نه هیچی چون درونگرام و اخلاقمم می‌دونه به مامانم هم گفتم اصلا تو زندگیشون دخالت نکنین خودمم اگه یک روز ازدواج کنم فقط سرم تو زندگی خودمه خواهر شوهر و مادرشوهر هم هر چی می‌خوان بگن با باشه جواب میدم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چرا انقد همه چیو بزرگ میکنین من خودم داداشم ازدواج کرده از اول خودم نه به زن داداشم زنگ میزدم نه هیچ ...

من اگه یک روز درمیون زنگ نزنم به مادرشوهرم نارتحت میشه گلم میگه تو مثل دخترمی ولی اصلا رفتاراش درست نیست

توقع نداشته باش و زندگیه خودت رو بکن 

چه اهمیتی داره مادر شوهر تو رو بیشتر دوست داشته باشه یا جاریت رو؟ 

هر دو طرف فقط باید احترام بگذارند به هم ولی مجبور نیستن حتما طرف رو دوست داشته باشن یا ازش پذیرایی کنن

  هموطن عزیزم سلام. تمسخر، توهین، فحاشی در هر شکلی؛ گفتاری، نوشتاری، ایموجی، استیکر، هشتک و...، فقط نشان دهنده ذهن، زبان و فرهنگ خالی از منطق و استدلال قوی و نبود دلایل معتبر و مدارک درست هست. عزیزانم، لجبازی، کنایه زدن و برچسب زدن به دیگران هیچ افتخاری نداره. با هم مهربان باشیم، انرژی مثبت و امید به هم هدیه کنیم.
ولش کن سعی کن بیشتر خونه مامانت بری  منم باردار بودم چون‌نمیتونستم کار بکنم‌خونه مادرشوهرم سرا ...

مادرشوهر من از کل دنیا دوتا نوه داره با دوتا پسر من نزدیک دوماهه خونشون نرفتم باردار بودم ولی دعوتشون کردم بیشتر از مادر خودم بهش احترام میزارم

مادرشوهر من از کل دنیا دوتا نوه داره با دوتا پسر من نزدیک دوماهه خونشون نرفتم باردار بودم ولی دعوتشو ...

منم همینجورم من بیشتر ازاینک برم میان اونا اما دست اخر برام مهم نیس میخوادم یانه مهم شوهرمه برام مهمه احتراممو فقط نکه داره همین

نمیخام یه روز چشممو بازکنم ببینم وسط جنگ دوتا بچه هامم👨‍👩‍👧‍👧 نمیخام یه روز ببینم هیچی از زندگی برام نمونده جز پیری👵🏻 میخام بجنگم برا خودم برا ارزوهام 👱🏻‍♀️
دو روزه بغض دارم

اهی عزیزم باردارم هسی حساس شدی

نمیخام یه روز چشممو بازکنم ببینم وسط جنگ دوتا بچه هامم👨‍👩‍👧‍👧 نمیخام یه روز ببینم هیچی از زندگی برام نمونده جز پیری👵🏻 میخام بجنگم برا خودم برا ارزوهام 👱🏻‍♀️

سلام عزیزم به نظر میرسه عزت نفست پایینه یعنی خودت رو اونقدر که باید دوست نداری و برای خودت ارزش قائل نیستی یادت باشه که اصلا خودتو قیاس نکنی با هیچ احدی مگه با گذشته خودت یعنی پیشرفتت از قبل تا این لحظه 

وقتی شما وابسته به اینی که مورد تایید مادر همسرت قرار بگیری یعنی وابسته به تایید دیگرانی خودت خودت رو تایید نمیکنی 

باید روی افزایش عزت نفست کار کنی براش مطلب بخونی ... 

دیروز جاریم خونشون بوده منم دوماهه نرفتم خونشون چون اولا خودش میگه خسته ام و... بعدم من بچه مدرسه ای دارم ،بچه هام البته رفتن تنها یکسر ولی من وقت نشده برم،بچه ها دیروز بهونه گرفتن منم فرستادمشون بعد فهمیدم جاریم از ظهر خونشون بوده حالا من صبحش بهش زنگ زد میلاد امام زمان را تبریک گفتم یک کلام نگفت بیا شبم ساعت هفت به شوهرم که سرکار بوده گفته بیایین خونمون شوهرمم فراموش کرده به من بگه ،شب ساعت ۸جاریم زنگ زد گفتم من الان بیرون بودم و فوق العاده خیته ام و دلدرد گرفتم اگر از قبل در جریان لودم که قراره بیام اونجا نمیرفتم خرید و خودمو خسته کنم الان اصلا شرایطش را ندارم بیام ولی مادرشوهرم اصلا یه زنگ نزد من با مادرشوهرم مسئله ای نداشتیم که زنگ نزدبعد ساعت ۹:۴۵زنگ زده 


به خاطر بارداری ات هست عزیزم حساس شدی

هورمونها تغییر میکنه اثر گذار هست

وگرنه اصلا موضوع خاصی نیست

دو ماه نرفتن و...

شاید مادر شوهر حوصله مهماندار نداره ماهم چندماه یکبار میریم خونه مادربزرگم ، هروقت هم می‌خواستیم بریم یه بهونه داشت و کنسل میکردیم رفتن مون رو. از طرفی عمه هام و حتی زنعمو زیاد میزن خونه اش شام و ناهار.

البته یه نکته ای شاید مادر شوهر به جاری هم این حرفها رو میزنه ولی ایشون پررو میرن مهمونی و شام!

شاید هم مادر شوهر همین جوری این حرفها میزنه اما به رفت و آمد مشکلی ندارهولی بهش فکر نمی‌کنیم مهم نیست

ذهنت درگیر مسائل حاشیه ای و بیخود نکنید

 😊کاربرقدیمی هستم به حساب قبلی وارد نشد😊لطفا برای سر و سامان گرفتن کارام صلوات میفرستید، دعایم میکنید لطفا، منم دعاگو هستم؛ انشالله همه به آرزوهاشون برسند🌹💐كيبرد كوشيم عربي هست فقط، حروف رو ندارم براي همين غلط ميشه كلمات  

متاسفانه همسرم دیشب با بچه هام اونجا بودن و من خونه مامانم مادرشوهرم ساعت ۹:۴۵زنگ زده منتظرت بودیم گفتم اگر بهم گفته بودین من خرید نمیرفتم که خسته بشم و نتونم نیام و برنامه ام را جور دیگه میریختم و امشب اصلا شرتیطش را ندارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز