دبیرستانی بودم سال کنکورم
این آقا هم ۲۷ ساله بود
سرباز بود و بی پول منم النگومو بدون اطلاع خانواده بهش دادم لرد فروخت هزاران بار ادعای عاشقی کرد ولس همون اول بهم گفت ازدواج بی ازدواج خلاصه من تو اون دوره به پول زنیاز داشتم و یه النگو دیگمو دادم ببره بفروشه و بزنه به حساب یکی دیگه طلایی که اونموقع ۱۳ میلیون پولش بود گفت ب دن سه ونیم چون فاکتور نداشتم بماند که خانوادم فهمیدن و چه روزای سختی گذروندم و گوشیمو ازم گرفتن از یکی از رو خواستم بهش پیام بده و باش دعوا کنه اونم گفته بود من فلانیو(من) خیلی دوست داشتم حتی میخواستم باش ازدواج کنم گفته بود بهش بگو که هر وقت شد حتی چند سال دیگ بهم زنگ بزنه حالا چند سال از اون ماجرا میگذره دیدم اومده ایتا بهش پیام بدم به نظرتون???
بهم چی میخواستی بگی
این شمارم جدیده و سیمکارت قبلیم دست پدرمه آدرس خونه پدرمم بلده