بچه ها من مامانمینا رفتن مشهد و خونه نیستن
بعد نامزدم از شهرشون اومده شهر ما
سر یه موضوعی من یکم اعصابم بهم ریخته بود حوصله نداشتم دیشب نامزدم کلی سعی کرد آرومم کنه و باهام حرف زد گف ارزش نداره خودتو ناراحت کنی و اینا
ولی من یه اخلاقی دارم ک وقتی از یه چیزی ناراحتم باید با خودم خلوت کنم و یکم تنها باشم تا با اون موضوع کنار بیام.. دیشب بعد از حرفای نامزدم یه پتو و بالشت برداشتم و خیلی اروم بهش گفتم ک من میرم توی هال میخوابم نیاز دارم یکم تنها باشم
یهو آمپرچسبوند و خلاصه حرفاشو بخوام بگم گف ت حق نداری تحت هیچ شرایطی جاتو جدا کنی و من از این کار خوشم نمیاد و فلان
اصلا تعجب کردم از واکنشش مگ حرف من کجاش ایراد داشت ؟ 😐 این بده ک ادم یه وقتایی نیاز ب تنهایی داره ؟
اخرش هرکاری کردم نذاشت برم تو هال 😑 خودشم با کلی اخم و تَخم گرف خوابید حالا از صبح ک بیدار شده تو قیافس
چکار کنم الان ؟ چ رفتاری داشته باشم ؟