۸سال باهم بودیم هی دست دست کرد برا خواستگاری منم ولش کردم خیانت کار بود اخلاق نداشت هیچ موقع درکم نکرد هیچ موقع تو هیچ شرایطی ارومم نکرد کامل فراموشش کرده بودم مهم نبود برام امشب دیدمش بعد کلی وقت دلم براش پر کشید انگار مادری که بچشو دیده اینجوری بودم وسوسه شدم یه چیزی بگین نرم سمتش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
😐😐😐 خدایی این چیه که دلت پر کشید براش!!!!!!! هشت ساااااااال، بعد به نظرت دست دست کرده؟!!!!! این نمیخاستت فقط وسیله سرگرمیش بودی، حتما هم هی بهش میگفتی بیا خواستگاری، ولش کن بابا چیه پسره یه شاهی