سردرگمم از اینکه نمیدونم قراره چی بشه
از اینکه ن بلاکم میکنه ن شماره مامانمو حذف میکنه
حتی پیام بدم جوابمو عادی میده
نمیدونید چجوری لینک تاپیکمو بزارم
مبگم اگه اومد هم دیگه جوابشو نده ..اگه میخوای مثل اوایل بشه خودتم یه مدت مثل اون اوایل باش اون موقع که جواب نمیدادم پا نمی دادی هی پیگیرت بود ..
مردا مثل کش میمونن باید بعضی وقتا انقد ازشون دور بشی که یهو خودشون بیان بچسبن بهت
میخوام اینکارو کنم همه نظرتونو بگید
هرموقع پیام داد یا زنگ زد بهش بگم به مامانت بگو بهم زنگ بزنه از اون قول بگیرم خودت هم باید بیای ببینمت ازت قول بگیرم اگه قبول کرد ایشالا دوباره برمیگردیم به هم
ازش هم قول میگیرم باید همو ببینیم زنگ بزنه
اینجا باشید هر خبری شد بهتون میگم راه حل بهم بدید من الان اوضاع روحیم اصلا خوب نیست چندبار خواستم برم پیش دکتر اعصاب و روان ولی نرفتم
خدا خواست بیام اینجا شاید راهی پیدا بشه
اخه همه چی یهو عوض شد بعد اون هنوز پیگیر من هست یعنی اگه مدتی خبری ازم نباشه زنگ میزنه یا پیام میده
اونبار زنگ زده بود چندبار خواب بودم گفت دلم برات تنگ شده گفتم خب بیا ببینمت گفت تو جاده ام
پسری ک هرروز ۶ صبح میومد سراغم بعد مدرسه میومد هرجا میرفتم اون میبردم تو جاده همش زنگ میزد تصویری میگرفت
چرا الان هرچییی بهش میگم نمیاد ببینمش
از چی میترسی؟
مگه نمی گفت بری خودمو میکشم دور شو ببین هنوز دوستت داره یانه.؟
ببین پیگیرت میشه یانه؟
اگه دوستت نداشته باشه همون بهتر که بره ..
کسی که دوستت نداره به چه درد میخوره؟
اصلا فکر کن ازدواج کردی باهاش ' عشقی نباشه بدرد نمیخوره
عاقلانه فکر کن احساسی تصمیم نگیر میدونم سخته میدونم وابستش هستی ولی این حرفارو فکر کن از خواهر بزرگترت شنیدی
خودت میگی عصبی بشه چیز میز میشکونه یا الان که دو هوا شده یه وقت هست یه وقت نیست. بنظرت اینا اخلاقای خوبیه؟
باور کن زندگی مشترک خیلی سخته همش عشق و عاشقی نیست
قدر همو بدونید من هیچوقت فکرشو نمیکردم اینطور بشه
اگه میدونستم بار اخری که رفتم پیشش دیگه برنمیگشتم
اگه میدونستم همون موقع که اومدن خواستگاریم مامانمو راضیش میکردم
اگه میدونستم .....
برام دعا کنید
الان اگه بهش زنگ بزنم یا پیام بدم جوابمو میده ولی دیگه....
من خیلی وقته درگیر این حالم.. فکر میکردم حالم خوب میشه ولی خوب نشد..
هرشب گریه میکنم نگاه هرجا میکنم یاد اون میفتم نگاه لاک هایی که برام اورده بود
نگاه فیلمامون نگاه عکسامون
سرم میخواد اتیش بگیره
یعنی اون یاد من نمیفته؟
یعنی نگاه خونشون میکنه یادش نمیفته من اونجا نشسته بودم؟
یعنی دیگه نگاه عکسام نمیکنه؟
یعنی دلش تنگ نمیشه برام؟
میدونید چرا خود کشی نکردم تا الان؟؟؟ چون اون دنیا امیرم نیستش
چون دورتر میشم ازش
الان حداقل امید دارم بالاخره میبینمش بهش میرسم
خب عزیزم شاید عادی شدی براش ..
چون همیشه در دسترسی میگه خب هر وقت بگم میاد حالا کارامو انجام بدم بعد...
شایدم شاااااید سرش جایی گرمه میگم شاید ..
ولی خب دل نبند مردا بعد ازدواج متعهد نیستن چه برسه تو دوستی.
مامانم همیشه میگه زن نباید عاشق باشه زن عاشق همه چیشو به باد میده و میشکنه اما به مردا هیچی نمیشه
روزای اول ساعت شماری میکردم میگفتم ۲۴ ساعت گذشت هنوز پیام نداده ....۴۸ ساعت گذشت
ولی الان فقط منتظرم ..منتظرم بیاد
فقط پیگیرم شه
دلش تنگ شه
بفهمه چه بلایی سرم اومده
بعد ک پشیمون شد اونوقت جوابشو میدم
