میفهممت
من حس کسی رو داشتم که قلبش رو از بدنش کشیده بودن بیرون
ما رو هم یه هفته ی اول اجازه ندادن کامل پیششون باشیم من قاچاقی با زیر سیبیلی موقع تعویض شیفت پرستارا بعضی شبا با زور و دعوا بعضی روزا با گریه و زجه راه میدادن داخل بخاطر حال خودمون و آرامش نی نی اینکارو میکنن
تو قوی هستی چون مادری
چون پناه یه موجود بی پناه توی این دنیا هستی پس باید قوی باشی
من یه شب همه ی گریه هامو کردم سیگار کشیدم زجه هامو زدم ولی از فرداش این کارارو گذاشتم کنار و فقط به کمک کردن به بچه هام فکر کردم
خیییلی زود این دوران تموم میشه عزیزم خیلی زود❤️