عروسی بود ولی دوماد داداشم بود ولی لحظه ی آخر تغییر کرد یکی دیگ شد فرداش ک بلند شدم انقدر قرآن خوندم صلوات فرستادم التماسه خدارو کردم ک چیزیش نشه ظهرش زنگ زدن گفتن تصادف کرده😰مردم و زنده شدم ولی داداشم و خدا لحظه ی آخر بهمون برگردوند ولی اونی ک باهاش تصادف کرده بود و البته تو خوابم دومین دوماد بود مرد
دختره هم طلاق گرفت😞😞😞😭