کسایی که در جریان تاپیکای قبلیم هستن.میدونن مدتیه خونه مادرشوهرمو رهن کردیم.ولی از وقتی اومدیم دیگه حریم نداریم یعنی یهو درو با کلید وا میکنه میاد خونه.یا راحت میره خصوصی ترین وسایلامونو نگاه میکنه.وسیله برمیداره خونه رو خودش اونجور که دوست داشته چیده.هر چقد عوض کردم اومده دعوا کرده.خدا از شوهرم نگذره
.یه مدت تحمل میکردم.اما چن روز پیش شوهرم رفت ماموریت و مادرش اومد موند خونمون.دیگه رسما از دخالتاش داشتیم میترکیدیم تو خونه تا رفت به خونش سر بزنه با بچه ها لباسامونو پوشیدیم اومدیم خونه پدر خدابیامرزم..هم کمک حال مادرم باشم هم کمی دلمون واشه.بعد ساعت ده برگشتم خونمون دیدم با کلید درو باز کرده رفته نشسته تو خونه.منم دوباره تنهاش گذاشتم برگشتم خونه بابام.الانم شوهرم زنگ زده میگه چرا برنگشتی خونه مادرم خونه تنهاس.خدایا از بی حرمتیشون خسته شدم😭به خدا هر دوشون مثل زندانبان می مونن...