2777
2789
عنوان

ازش بی خبرم، چکار کنم؟؟

582 بازدید | 16 پست

تاپیک های قبل اسکرین شات گذاشتم

این روزا سخت ترین روزامون هست، و هر دوتامون تحت فشار هستیم

بار آخر توی عصبانیت حرفای خوبی به من نزد، منم چیزی نگفتم، و اصلا پیگیرش نشدم، گفتم بزارم تنها باشه و یکم اوضاع رو درست کنه 


اون هر روز چکم میکرد، ولی خب اونم کار خاصی نکرد، با اینکه حرفایی زده بود که حق من نبود


الان تقریبا 10 روزه گذشته، یک روزم هست نیستش

یکم نگران شدم، چکار کنم به نظرتون؟ 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب اونم پیگیر نشده ینی از خداش بوده  بده ک بعد ی مدت بگی سلام چطوری خودش میخاس میداد

درسته 

من که اصلا پیام ندادم و نمیدم، چون خودش باید پیام بده

ولی خب خیلی شرایط سختی داره، هزارتا مشکل داره

اینم هست که فعلا پیام نداده



دوتا تاپیک قبلم رو میبینی، اسکرین ها هست؟ 

درسته  من که اصلا پیام ندادم و نمیدم، چون خودش باید پیام بده ولی خب خیلی شرایط سختی داره، هزا ...

ی چیزی بت بگم

همه گرفتاری دارن همه مشکل دارن

یکی بهونه می‌کنه این گرفتاریارو 

یکی با وجود کلی مشکل باز میاد میگ من تورو میخام

ببین من چند ماها خودمو گول میزدم با این حرفا 

نمیخام تو مث من امیدوار باشی

ی چیزی بت بگم همه گرفتاری دارن همه مشکل دارن یکی بهونه می‌کنه این گرفتاریارو  یکی با وجود کل ...

درسته 

ولی میدونی چیه، با همه مشکلاتی که داشتیم و هر کاری کردن مارو از هم جدا کنند ما بیشتر بهم نزدیک شدیم 

از این دعواها زیاد کردیم، ولی نمیدونم چرا اینبار طولانی شد


توی این مدت مامانش خیلی اذیتمون کرد، تصادف کرد ماشینش داغون شد، خونشو از دستش درآوردن، کار اصلیش به خطر افتاد و.... 😐😐

یعنی تا این حد اتفاق های بد افتاده، میدیدم که خیلی داغون شده، برای همین بازم بهش حق میدم 


مامانش با من خوب نیست، خیلی کارای بدی باهامون کرد، برای همین بیشتر نگران بود، قبل از این دعوا میگفت خیلی ناراحتم که به خاطر من داری اذیت میشی، میگفت حق تو نیست اینقدر داغون بشی، یه مدت باید تنهایی همه چیز رو درست کنم و اوضاع رو درست کنم بعد بیام و... 


برای همین گیج شدم

درسته  ولی میدونی چیه، با همه مشکلاتی که داشتیم و هر کاری کردن مارو از هم جدا کنند ما بیشتر به ...

مال منم قبل رفتنش گف تو واقعا دختر خوبی هسی من لیاقت ندارم فلانه بیساره...اما بخاطر شغلش مجبور بود ک بره 

اما قول داد که تلاششو بکنه و درست کنه مشکل برگرده

اما ادنی ک دوست داشته باشه از نظر من 

ی روزم از تو نمیتونه بی خبر بمونه

با وجود کلی مشکل

اینا دوستمون داشتن اما خیلی خسته شون مجبور شدن ول کنن برن حالا برا اینکه یهویی نگن بای بای ی قول ریزی هم میدن و میرن ک یا اگه پشیمون شدن برگردن بگن اون مشکل درست شد یا واقعا نمیدونم منم نمیدونم

میخای قید غرور بزنیم 

امروز پیام بدیم ببینیم چی میشع؟

مال منم قبل رفتنش گف تو واقعا دختر خوبی هسی من لیاقت ندارم فلانه بیساره...اما بخاطر شغلش مجبور بود ک ...


منم واقعا گیج شدم

به نظرم درست گفتی یه نفر که آدم رو خیلی دوست داره راحت نیست ازت بی خبر باشه

با اون حرفایی که بهم زد(هر چند که منم بد موقع بحث کردم) من که پیام نمیدم، اوایل بعد از هر بحث اون پیش قدم میشد، ولی از بس من کوتاه اومدم و من پیش قدم شدم الان منتظره من برم پیام بدم

با شناختی که ازش دارم مطمئنم از خداش هست پیام بدم 😐

10 روز دیگه تقریبا یه اتفاق خوب براش میفته، با خودم میگم شاید بعد از اون پیام میده😬

ولی خب خیلی سخته از هم دوریم


این مورد من بهترین کار یه شهر دیگه براش جور شد، همه چیز زیر نظر خودم بود، ولی برای اینکه از من دور نشه شهر خودمون موند و رفت یه کار پایین تر

به خاطر من حتی با خانوادش هم بحث کرد(هر چند که اونا بدبختمون کردن و..) 

ولی اواخر از بس مشکل داشت اینگار کم آورده بود، اینگار فرسوده شده بود، برای همین منم ولش کردم گفتم تنها باشه خیلی بهتره(با اینکه همه کار کردم) 


واقعا نمیدونم چکار کنم

سردرگم شدم



خودت مورد خودتو بهتر میشناسی، اگر ارزششو داره میتونی پیام بدی


منم واقعا گیج شدم به نظرم درست گفتی یه نفر که آدم رو خیلی دوست داره راحت نیست ازت بی خبر باشه با ا ...

من چند روز پیش 

از بس دلم براش تنگ شد

ی پست دیدم 

نکشته بود قشنگترین اتفاق ۱۴۰۱ من بودی

منم تندی تگش کردم

بعد انگاری عقلم یهو اومد سرجاش اومدم پاک کنم

پست رفت کلا از اکسپلور 

اونم دید و لایک کرد چیزی نگف

من اینقد کوتاه اومدم

اینقد کوچیک کردم خودمو

ولی یا قسمت واقعا نیس 

یا خودش اصلا نمیخاد

اما در تعجبم این با کلمه ها و حرفای من خوشحال میشد و دوستم داشت نمیدونم واقعا

من اینقد کوتاه اومدم اینقد کوچیک کردم خودمو ولی یا قسمت واقعا نیس  یا خودش اصلا نمیخاد اما ...

دقیقا منم مثل تو هستم 

ما یه بار یکماه از هم دور شدیم

بعد که صحبت میکردیم، بهم میگفت هر لحظه توی ذهنم بودی، میگفت خیلی زجر کشیدم

میگفت اصلا نمیخواستم ازت دور بشم ولی چون خیلی مشکل داشتم، و میدیدم تو هم داری اذیت میشی

برای همین ازت دور شدم 😕☹️

واقعا نمیدونم 

دقیقا منم مثل تو هستم  ما یه بار یکماه از هم دور شدیم بعد که صحبت میکردیم، بهم میگفت هر لحظه ...

ما هرشب پیم میدادیم 

دفعه اول ک یکماه شده دوریم

دعا میکنی برام خودش زودی پیم بده

خیلیییی دلم براش تنگ شده  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792