میگم این شعر سهراب سپهری فقط شعر هست ?!
مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از آب روان ...
مامان من می خواهد جا پای خرم سلطان و کل مادرهای فولاد زره طول تاریخ بگذاره تا الان هم موفق شده یکبار من رو به لبه مرگ برسونه ...اما تلاشش ناکام موند و من از خودکشی جان سالم به در بردم ...اما نا امید نمیشه ...هر چه در توان داره گذاشته مادی و معنوی ...زندگیم را به تباهی کشانده...صحبت کردن از زندگی من برای دوستان و آشنایان و همسایه ها و رانندگان اسنپ و..برایش جذابیت تمام نشدنی داره ..از اینکه به بدترین شکل ممکن من رو بد و نفرت انگیز و احمق نشان بده لذت وصف ناپذیری می بره ...در دعا و صحبت و چت و لحظه لحظه زندگیش شفای من رو از خدا و بندگان خدا می خواهد و راهکار می گیره ...از نظرش من یک خوک نفرت انگیز احمق مفت خور آشغال هستم که هرچه زودتر باید به زباله دان تاریخ بروم ..لذتی که از صحبت کردن در مورد زندگی این خوک نفرت انگیز و البته احمق و بیمار می بره از هیچ چیزی تو زندگیش بیشتر از این کار لذت نمی بره ..به عنوان یک سرعت گیر ببخشید یک چاه نفت عمیق ۳۰۰۰ متری تو زندگیم کار می کنه ...نمی دونم چطور بهش حالی کنم که از دیگران برای شفای من طلب دعا و راهکار نکنه ...