بچه ا پدر و مادر من پیر و مریض و افسردند و درامد انچنانی ندارند وقتی مادر شوهرم داماداشو دعوت میکنه و مهمونی و شام میده ما هم هستیم همش میگه جلو همه. چرا بابای تو منو دعوت نمیکنه چرا پدر زن من از این کارا نمیکنه من کلی خجالت میکشم بارها دلیلش بهش گفتم ولی قبول دار نمیشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از اونی که روزی ده بار میگفت دورت بگردم چخبر؟! هنوز داره میگرده یا تو اولین خروجی پیچید به بازی؟!:) گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه،دیوانه کنندهترین حس دنیاست🥲