یبار یادمه بچه بودم رفتم کلاس زبان دختر عمومم با خودم بردم (از من بزرگتر بود) بعد اقا این دختر عموی ما دندوناشو تازه ارتودنسی کرده بود و عادت نداشت بهشون هی قیافشو کج و کوله می کرد منم از خنده میترکیدم (فک کنید سر کلاس)بعد اونم از خنده من میخندید
اقا گذشت یهو معلمه عصباننننی شد گفت اگگگگگه میخوایییییید بخندید از کلاس من برررررررررید بیروووووون
اقا ما دیگه ساکت شدیم
بعد به من فشار اومد وحشتناک
خلاصه بدبخشید ولی یه زاررررررررررت ازم در رفت 🤭🤦🏻♀️😂
بعد فک کنید تو اون وضعیت نمیشد خندید
دختر عموم میگفت کلللللل میز و نیمکتا لرزید 😂😂
شمام تعریف کنید دور هم بخندیم 😆