وای دختر من وحشتناک بود به حدی که حتی نصف شب تو خواب هم اگه از دهنش در می اومد تو خواب میگشت پیداش میکرد میخوردش . منم هر کار کردم دست بر نمیداشت از خوردنش دیگه آخر سر یه ذره صبر زرد گرفتم زدم بهش گذاشت دهنش دید تلخه دیگه نخوردش ولی تا یه مدت بهونشو میگرفت مخصوصا موقع خواب .تحمل کردم تموم شد رفت پی کارش
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی
نترس و برنده ای.
آخه خدا همیشه دوتا دستاش برای تو پره
قربون مهربونیت برم خدا جون