همسرم وقتی خونه نیست میاد اینجا تاجایی که بلده اذیتمون میکنه.حالا من کار ندارم از رو محبت یا هر چی.
شوهرمم میاد بازم اینجاس کاملا منو شوهرمو از هم دور کرده..امروز مادرشوهرم گفت مبخوام برم دیگه..ما کلی خوشحال شدیم..همسرم وقتی برگشت کلی ازم دلجویی کرد .بعد گفت ناهارتونو بخورین هوا خوبه بریم بیرون ما هم ناهار خوردیم اونم داشت ماشینشو میشست منم بچه هارو حاضر میکردم یهو دیدم مادرشوهرم درو وا کرد اومد تو حالا با عصبانیت میگه هوا کو خوبه بچه ها سرما میخورن.بچه ها جیغ مبکشیدنو گریه میکردن.شوهرمم از خجالتش مونده تو حیاط..تو رو خدا من از دستش چیکار کنم.اصلا حریم نداریم که.آخه شاید یه کار دیگه میکردیم یهو سرشو میندازه پایین میاد تو...باور کنید درد قلب پیدا کردم