نوبتم شد دیگه نمیشه چون نمیخوام باز عاشق شم الان به اندازه کافی اذیت شدم از دلتنگیش ۲۲ سالمه
آخه دوستم مرخصی بود خواستیم بریم بیرون دیگه پسره زنگ زد گفت میام دنبالتون بریم کافه زیاد گفتم نمیام دوستم خیلی باهم صمیمی هستیم قبول نکرد دونست زیاد حالم خوب نیست گفت بیا دیگه به زور بردم منم رفتم
باز بهت میگم اسمشو عشق نزار ..فک کنم تو هنوز عاشق نشدی بفهمی عشق چیه....اونی که تو کات کردی اسمش دوستیه وابستگی...ان شالله کسی سر راهت قراربگیره که یه دل نه صد دل عاشقت شه تورو برای خودت میخواد نه اون چیزا
چ کافه خوبی 🗿
همشون فقط سواستفاده گرن
قدیما تو سینما میوفتادن روهم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
