از حرف شوهرم خییلی ناراحت شدمو دلم گرفت بهم گفت که تو تلفنی با دوست من رابطه داری و من از سر عصبانیت قسم خوردم جون بچه هامو و حتی چند ورقه از قرآنو پاره کردم و گفتم من نمیتونم اینقدر عوضی باشم که با ۴ تا بچه بخوام با دوستت در رابطه باشم،اگه راست میگی بیا تو دادگاه ثابت کن،و بخاطر همین حرف بهش گفتم به همین آیه هایی که زیر دستم پاره شد هیچ وقت نمیبخشمت و همیشه موقع اذان نفرینش میکنم،،گفتم من دختر خونه بودم بَر و رو داشتم همچین غلطی نکردم حالا که ۴ تا بچه دارم این گوها رو میخورم؟؟
از دوست پسرم خیلی ناراحت شدم حرفای خیلی بدی بهم زد گف از اول دوسم نداشته گف حس دلسوزی داشته گف از یکی دیگه خوشش اومده گف برو حسی بهت ندارم دست از سرم بردار حتی زنده و مرده ام واسش فرقی نداشت حتی اگه بمیرمم ناراحت نمیشه رابطمون ده روزه تموم شده
من چون خیلی مواظب رفتارمم و با هیچ کس بد رفتار نمیکنم، از کوچیک ترین بدی آدما دلم میشکنه و خیلی زود رنجم، کلی زمان پیش میاد که به همین خاطر تو اتاقم بشینم و گریه کنم