آروم باش و دست از سرزنش کردنِ خودت بردار. یه اتفاقِ بد رو تجربه کردی و حالا به رسمِ فامیلی مجبور شدی که تحملش کنی اما چرا اینطوری به مسئله نگاه میکنی؟
یک:در گذشته،سنِ کمتری داشتی و عاشق شدی اما حالا بالغ تری و میتونی احساساتت رو کنترل کنی.
دو: چون نمیدونی چطور باید برخورد کنی،میترسی و استرس گرفتی ولی لازم نیست مضطرب بشی. بالغ رفتار کن،تو حالا مسئولیت یک زندگی رو بر عهده داری و قطعا میتونی از پسِ گم کردنِ دست و پات بر بیایی.
سه: تو نه گناهکاری و نه اشتباهی رو مرتکب شدی پس برای اینکه گریه کردی و احساساتی شدی،عذاب وجدان نباش چون فکر میکنم در موقعیتی قرار گرفتی که آمادگیش رو نداشتی و ترسیدی ولی دو روز که بگذره،میبینی هم از پَسِش بر اومدی و هم دیگه خیلی احساساتی نمیشی و برات اهمیتی نداره.
یکم نفس عمیق بکش و لبخند بزن. زندگی همینه دیگه،کوتاه تر از اینکه بخوایی مرورش کنی.