دایی جانم!
نمی دانستم آخرین لحظه ی دیدار تو به همین راحتی ، کم باشد
اشتباهی که من در آن لحظه ی دیدارت کردم این بود که چشمهایم را باز نکردم تا ببینمت و محو تماشایت شوم..فقط آهنگ صدایت را شنیدم .و این بدترین اشتباهی بود که در عمرم کردم و هنوزم اشتباهی که من کردم یادم نمیرود
دایی جانم . نمی دانم چه میگذرد در زندگی ات در دنیای دیگر!
فقط می توانم بگویم برایت آرزو دارم در آن دنیا در کنار پدر مهربانت و عزیزانت باشی و سعیکنی با آنها شاد و خوب باشی .
نمی دانمچه در تو می گذرد .
در دنیای ما اتفاق خوشی گذرا نیست .ما در غربت و غصه به سر می بریم و از شادی های فراوان محروم هستیم .
دلم میخواهد آهنگ صدایت را دوباره بشنوم .
چهره ی زیبایت را دوباره ببینم
و
آن آغوشی را دوباره در بر بگیرم و با تو صحبت کنم .
دوستت دارم و تا اکنون نمی دانستم ♥️😢
پشیمانم و زمانی پشیمانم که پشیمانی ام سودی ندارد
(حرف های دلم ک سال پیش تو کاربری قبلیم زده بودم و دوباره خواستم اینجا تو این کاربریم بذارم و بمونه برام ب یادگار)
برای شادی روح داییمصلوات بفرستید لطفا❤️❤️
ممنونم از همگی