نامزدم خونمون بود قرار بود بره شهر خودشون ک تقریبا یه ساعت راهه میخاست زن عموش و دختر عموش رو هم ببره(احساس میکنم دختر عموش میخادش ینی از نگاهاش اینا میفهمم) بعد من نیم ساعت بعد اینک راه افتاد بش پیام دادم رسیدی خبرم کن حالا بعد دو ساعت و نیم اینطور جواب داده بنظرتون چی بش بگممممم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مردا کلا خیلی اهمیت به این چیزا نمیدن یه جمله میگفتی عزیزم کاش زودتر خبر سلامتیت را بهممیدادی اخه من دلشوره میگیرم و...اینجوری بهتر جواب میده من بهد از ده سال شوهر خودم که ادعای منطق و صداقت و رو بودن داره که باید دوطرف اینجور باشن فهمیدممرد را فقط باید دور از جون خرشکرد عینبچه ها میمونن