بچه ها مطمئنم همه این تجربه رو دارین که تو دعواهای اول زندگی هرکی یه اشتباهی کرده یه حرف نامربوطی زده.. هم من هم شوهرم اشتباه زیاد داشتیم.
اشتباه خود من این بود که کلا زحمتای شوهرمو نمیدیدم. و بهش میگفتم این همه آدم میرن سرکار چرا اندازه تو نق نمیزنن؟ چرا همش ناله میکنی که خسته ام؟ کاری نمیکنی. همه مردها همینن دیگه. زندگی تشکیل دادی عروسی و داستاناش خرج داره دیگه.. چه توقعی داشتی پس؟؟
خلاصه از این حرفا.
سر هدیه های عقد و عروسی هم رو حساب اینکه همه رو نبره خرج کنه دودستی تقدیمش نکردم. ولی نرفتم هم واسه خودم تبدیلش کنم به طلا! حالا میگه همه زنا کادوهارو میدن میگن برو قرض و بدهی هاتو بده. ولی تو یه کاری کردی که یعنی تا ابد من حق ندارم چشمم به اونا باشه.. و اصن یه حالت خیلی بدی شده. میخوایم ماشین ثبت نام کنیم، میگن اون کادو ها مونده اونارو تبدیل کنیم. اصن یه جوری رفتار میکنه ک ینی من عمرا از اونا استفاده نمیکنم.
وضعیت عنیه.
هی میخواد همه چیو به من ثابت کنه
دوزار خرج میکنم سرییییع می ریزه به حسابم
که بگه من نمیخوام از تو پول بگیرم
عمرا نمیذاره پول بیارم تو زندگی از حقوق خودم
ولی از اون طرف اگر با حقوقم واسه خودم کاری کنم ناراحت میشه. یه بار رفتم موهامو رنگ کردم دعواااااایی راه انداخت بیاااااا و ببین!!!
میرم طلا میگیرم همینطور... شروع میکنه میگه تو اصن تو یه دنیای دیگه ای.. هیچ حرف مشترکی باهم نداریم..
آقا من چه غلطی کنم؟
ما بخاطر حرفایی ک زدیم الان باید از ماشین و طلا و همه چی جا بمونیم؟