بچهها من سر یه مشکلی شوهرم یه ماه زندان بود توی این مدت مادرشوهرم باهام دعوا کرد برادرشوهرم،خواهرشوهرامم هرچی حرف،تهمت از دهنشون در اومد بار خودم خانوادم کردن وقتی شوهرم اومد اسمسا،حرفاشون نشون شوهرم دادم اما یه ذره کاری نکرد یا حرفی بزنه تازه بیشتر چسبید بهشون باهاشون حرف زد،برادرش بهم گفت جنده فکر شوهر دومت باش هه بعد شوهرم.......حالا میخا عید من ببره پیش اونا😭من نمیرم خوشم ازشون نمیاد شما بگین چه خاکی سرم بریزم؟