من داشتم سال ۹۶توی ۹ماهگی 😢😢😢😭😭یعنی یه بچه کامل و رسیده واقعا برام سخت بود زجر کشیدم چون از لحاظ روحی داغون بودم هیچ امیدی نداشتم بعد چند سال بچه دوم خداروشکر به دنیا آوردم بنظرم تمام دردا و سختیهای اولی فقط واسه خاطر نداشتن امید بود همش میگفتم زایمان کنم که چی؟! 😭😭😢صدای گریه نوزادهای متولد شده کنارم روانیم میکرد تا دوسال اصلا نمیتونستم بچه کوچکی ببینم و آروم باشم از صدا گریشون میمردم بمعنای واقعی😭😭😭😢
درضمن به اینچیا فکر نکن من کل دوران بارداری اولم به این قضیه فکر میکردم و حسش میکردم آخرم جذبش کردم