امروز با پدرم بحث کردم بعدم مامانم به خاطر من باهاش دعوا کرد همش پدرم دعوا میکنه دست به زن داره بلایی نمونده سر مادرم نیاره بچه ها یعنی فکرشم نمیتونین بکنین از خیانت بگیر تا زن اوردن جلوی مامانم تا تا تا
مادرم خیلی مظلومه پدرش رو تو بچگی از دست داده مادرشم تازه فوت کرده خواهرمم تازگیا باهاش بد شده بهش میگم مامانو ببر خونتون باباشب نزنتش نمیبره به مامانم به زندگی مامانم از لحاظ مالی حسادت میکنه من خودم شهر غریبم اما میخوام نا عید برم شهر اونا برادرمم مادرو اذیت میکنه خدایا پس کی پدرمو میبری مادرم تا کی اذیت بشه قربونش برم من از خوشگلی خوش اخلاقی تا نداره نمیدونم چرا سر نوشتش این شده منم بچهدار نمیشم پدرم هی میگه میارن میندازنت سرم
تنها شانسی که اوردم این بوده که یه ازدواج خیلییییی موفق کردم
پدرم پول داره خیلی اماخسیسه دلم برای مامانم میسوزه
اومدم باهاتون دردو دل کنم یکمی سبک شم حالم بده خودم ازیه طرف اساس کشی دارم و باید فکر خونه و ... رو داشته باشم امتحان هم دارم از یه طرفم امروز کلی حالم بد شد