2777
2789

خیلی وقتا ب جدایی فکر میکنم،با اینکه همدیگرو دوست داریم ولی نمیشه اونجوری که باید باشه،من خیییلی جنگیدم تو زندگی خیلی تلاش کردم،ولی احساس میکنم باهم مچ نیستیم،هرکی راه خودشو میره،هرکی هدف خودشو داره،خیلی وقته با چیزی که همیشه دوست داشتم باشه فاصله گرفته و حتی گاهی ازاینکه شوهرمه خجالت میکشم...خیلی حس بدیه،خیییلی ب جدایی فکر میکنم،اما از تنهایی میترسم،از اینکه بعدش باید چکار کنم.آیا میتونم دوباره ازدواج کنم.آیا اصلا میتونم خاطراتمون رو فراموش کنم؟همش میگم نکنه دوباره ازدواج کنم و طرفم خیانتکار باشه،بیمار روانی باشه،بددل باشه و....

ولی خیلی اطرافیانم رو میبینم ک تو ازدواج دومشون خییلی موفقتر بودن اتفاقا و انگار با تجربه بیشتر تصمیم گرفتن.    خدایا کمکم کن،نمیخام باقی مونده زندگیمم جوونی نکنم و هیچی از زندگیم نفهمم،چون تو این چندسال زندگیم واقعااا هیچی نفهمیدم از زندگی و خیییلی خستم😞😔ممنون میشم نظراتتونو بگین





عزیزم برا طلاق باید دلایل محکمی داشته باشی اینکه بری بگی من خستم اونا هم بگن خو بفرما برو استراحت ای ...

میدونم اینارو،انقدر اذیت شدم تو زندگی و شوهرم هم خودش میدونه چه زندگی سختی برام درست کرده که میگه هرروقت دیگه وااقعا و از ته دلت نخاستی باهام زندگی کنی بگو توافقی جدا میشیم و نمیخام بزور بمونی بزور و اجبار زندگی کردن ارزشی نداره.اگرنه کیه که ندونه طلاق گرفتن آسون نیست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اگه واقعا دلت نیست نمون و جونیتو تباه نکن اینده ب حدییی بلنده کسی چ میدونه فردا چی میشه 

دوسش دارم و اونم دوسم داره،ولی هیییچ آینده ای برای خودم نمیبینم باهاش،خییلی بیخیاله،کللی سال از جوونیمو با بیخیالی تباه کرده،الان بهتر شده ب خاطر قولایی ک بهم داده ولی بازم چیز زیادی تو زندگی تغییر نکرده،نمیخام هررروز استرس بکشم،از این شاخه ب اون شاخه میپره و توقع داره منم هیچی نگم و بی توقع همراهش باشم

میفهمم چی میگی اونم با پوست و استخون میدونی یکم باید بهش سختی بدی تا مجبورشه ی کار درست حسابی دست بگیره سرش برع تو زندگین ب زبون خودمون بندازش تو هرج اونم ن الکیا وام و قرعه کشی خونگی زیاد شرکت کن وسیله قسدی بخر بزار مسولیتش سنگین شه

میفهمم چی میگی اونم با پوست و استخون میدونی یکم باید بهش سختی بدی تا مجبورشه ی کار درست حسابی دست بگ ...

اینکارا رو‌میکنم ولی آخرش استرسش مال خودمه،چون میگه جایی وام نمیدن خودم باید برم دنبال وام و ضامن و...وام خونگی بردارم باید کللی استرس بکشم ک میتونه دربیاره ک بریزه پولو یا نه.و انگار همش من دارم تقلا میکنم واسه تغییر زندگی.نمیگم کار نمیکنه هاا،چرا کار میکنه ولی با بیفکری ،آینده نگر نیست اصلااا ،خیییلبی بیخیاله.امشب میگم اگه این کار نشد برو‌تو شرکت آشنامون کار کن،میگه فکررررشم نکن،من آدم شغل آزادم نمیتونم واسه کسی کار کنم نمیتونی مجبورم کنی.و شغل آزادم ینی دااایم از این شاخه ب اون شاخه . و من بییییزارم از این اتفاق 😔

میفهمم چی میگی اونم با پوست و استخون میدونی یکم باید بهش سختی بدی تا مجبورشه ی کار درست حسابی دست بگ ...

داره از سن بچه دارشدنم میگذره و دلم میخاد بچه داشته باشم،ولی هییییچ وقت وقتی تکلیف خودمون معلوم نیست این ریسکو نمیکنم،و نمیدونم تا کی قراره اینجوری ادامه پیدا کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز