سلام دوستان
ما یکسال نامزدیم با همسرم سر خواهرش که مجرده بحث داشتیم و چند روزه برا همین از خونشون قهر کردم و نرفتم و خیلی حالم بد بود و کش مکش داشتم با همسرم
تو این چند روز مادرشوهرم اصلا خبر نگرفته ازم
پدرشوهرم قلبش درد میکنه سه روز بیمارستان بود و اجازه ملاقات نداشتن
امشب خواستم برم عیادت خونشون چون مرخص شده
بعد همسرم پیام داده فردا شب بیا بابام داره میخوابه
با اینکه اگه میرفتم من کلا پنج دیقه با باباش حرف میزنم و کاری ندارم و میتونست بخوابه و بقیه تایم رو معمولا کنار همسرم و مادرش و خواهر براداراش هستم
خب فردا شب برو
با خانوادت برید یکم بشینید بیایید
خب عزیزم توی بیمارستان حتی اگر هم ممنوع نلاقات بود می رفتی خودتو نشون میدادی
منم جای شوهرت بودم یک ذره بهم بر میخورد
عیب نداره فردا شب نیم ساعت برو بشین برگرد
همراه پدرو مادرت برو....یکم بشینید بعد باهاشون بیا خونه..
مادرشوهرم اصولا اهل دعوت نیست و میگه کسی نیاد
چندین بار هم دخترش مشکل ایجاد کرده و من نرفتم خونش نشده تماس بگیره جویا بشه
فردا شب با خانوادت نیم ساعت برو سر بزن بیا اصلا تنها نرو
تو این شرایط یا باید میرفتی یا زنگ میزدی احوال میپرسیدی
از این حرکت دلخور شدم که خودشون نمیگن بیا و موجب آشتی بشن خودمم میرفتم اینجوری
حالا به نظرتون برا فردا شب بهانه بیارم و نرم؟؟
ببین این جور مواقع اگع‌واقعا زندگیتو دوست داری باید کوتاه بیای مرد ها تو دوران نامزدی و عقد بیشتر طرف خانوادشونند تو هرکاری کنی تو دید اون نیست پس سعی کن ب دعوا چیزی را نکشونی تا بعد ها شوهرت پخته تر بشه و بفهمه ایراد از کی بوده
