اون موقع کار نداشت هیچی نداشت اما اهل هیچی نیس ن سیگار ن هیچی مذهبی دست و دلباز تیپ قیافه همه چیش عالی
خودمون همو دوست داشتیم با مخالفت خانوادمون ازدواج کردیم بعدش گیر دادنای مادرم شروع شد میگف اگه کار نکنه باید جدا بشید نمی تونید بسازید از اون موقع مشکل شروع شد مامانم از نامزدم برام دیو ساخته بود . اون منتظر کار دولتی بود میخواست بره کار نظامی اینا . چون پدرشم جانباز بود کلا علاقه هم داشت و میگف این کار بهتره. ما می گفتیم ن بره شرکت کار کنه و خونه همین نزدیک خونه مامانم بگیره اون موقع وام نگرفت بعد ۶.۷ ماه از عقدمون عید عقد کردیم دوماه پیش طلاق گرفتم صبر نکردیم حالا اون وام گرفته ۳۰۰ میلیون چون وامش دوبرابر بود ماشین خریده و ۵۰ . ۶۰ تومنشو وقتی جدا شدیم الکی خرج کرده . الان استخدام نیرو هوایی شده . هر دومون دلتنگیم.