خانوما کمک کنید بگید چیکار کنم چی بگم
شوهرم دیروز با یکی از فامیل هاش رفت یه جایی که میتونست نره یا منم ببره که در کمال پرویی رفت و شبم که برگشت حتی سلام نکرد گرفت خوابید منم صبح بهش پیام دادم و گلگی کردم که تو یه سال ما رو هیچ کجا نبردی بعد تا پاش میرسه خودت فلنگ و میبندی و میری
خلاصه ناراحت بود ازش چون منم خیلی دوست داشتم برم حالا که سرکار پیام ها رو خونده زنگ زد داد و بیداد که بیام خونه پدرتو در میارم و کلی فوش داد تازه گفت برگردم زنگ میزنم به اون فامیل هم میگم که چون باهاشون رفتم تو الم شنگه راه انداختی